قصه ای کاش ها ( ۱ )

فکرم خسته

 

تنم مرده

 

دلم تنهاست.

 

بی هیچ میلی

 

اشتیاقی

 

زندگی تکراری است.

 

دلم تنهاست

 

در جمع اینانی که گویی غریبه اند

 

فرسنگ ها فاصله میان دل هامان

 

و لبخندی که آرایش می کند چهره هامان

 

در میان این جمع مغشوش

 

در فرار از این خنده های توخالی

 

تنهایی دلم را تسخیر کرده است. 

 

 

کسی نیست

 

کسی نیست مرا دریابد

 

هم نشین دلی

 

پای صحبتی

 

هم دردی

 

همه به خویش مشغولند

 

یکی با غرورش درآمیخته

 

دیگری مونسش حسرت است

 

آن یکی با حماقت عهد بسته

 

و آخری تنها به حسادت می نگرد

 

همه به خویش مشغولیم.  

 

 

آنچه ما را ساخته

 

دانه دانه سلول هایمان نیست

 

مولکول ها نیست

 

آنچه ما را ساخته

 

نگاه مان است

 

باورمان

 

اندیشه پنهانمان

 

ولی آنچه ما را در ذهن دیگران می سازد

 

نمایشمان است

 

و این برهه انگار

 

تنها زمان نمایش است

 

همه چیز پوشالی است

 

زندگی گم شده است. 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:17 http://www.taranomemarg.blogfa.com

سلام علی اقا.

خوبی شما؟

چه زیبا نوشتید

مخصوصا این جملش که میگه(آنچه ما را ساخته نگاهمان استباورمان

اندیشه پنهانمان)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد