پاییز؟؟؟ عشق؟؟؟

 

 

عشق به نور می ماند

 

و عاشق به گیاه

 

نور است که گیاه را می پروراند

 

و پرفایده اش می سازد

 

به خاطر نور است که درخت بالا می رود

 

و رشد می کند

 

و نور است که

 

رخسار درخت را زرد و نحیف می سازد

 

بار از درخت می ریزاند

 

برگ هایش را دانه دانه بر خاک می کشد

 

و او را عریان می سازد

 

و رهایش می کند

 

رها 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
فرزانه سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:02

سلام
آره
واقعا

خوبم و تمام آینه ها را صدا میکنم
رهرو عشقی نیست
تظاهر و ریا بازار گرمی داره این روزا
و من متنفرم از ریا کاران انسان نما!!!
این روزها به خودم و هر روز به خودم می اندیشم
دنبال راه شناختم عجب مرموزه این موجود دوپا
نه؟

محمد جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 22:48 http://www.faryadmusic.blogfa.com

سلام دوستد خوبم وب رمانتیک وزیبایی داری. واقعا آواز بارانه! به منم سر بزن ! اگه دوست داشتی بیا تبادل لینک!

محمد شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 19:51 http://www.faryadmusic.blogfa.com

سلام دوست خوبم. نظر لطفتونه. انشالله دوستی ما پا برجا بمونه. من همیشه میام سر میزنم.
لینک شدید. تشکر

فاطمه بابازاده دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:28 http://ayehayezamini.blogfa.com/

یعنی رسما نوشته هات از شعر بودن خارج شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد