پسرکی نشسته
سر به گریبان فرو برده
به امید فردای خویش
چو برگی که به خورشید می نگرد
در ره آرزوهای خویش گام نهاده
وصال؟
...
سرخی؟
آری
باد و باران؟
آری
ریزش؟
آری
مرگ؟
.
مسافری سبکبار
در رهی بی انتها
پی نور می رود.
جاده راست
بالا و پست
به انتها می رسد.
مسافر خسته
گم گشته
از پی مقصد نرسیده
به اندوه پناه می برد.
مهتابی دل انگیز
باران ریز ریز
سرما تیز تیز
مسافر خوابیده هیس هیس.
رویایی شیرین
لبخندی بر لب
معشوقی دیرین
بستر سخت
پادشاه بی تخت
خواب لخت لخت
کو ستاره بخت؟؟؟
فکر امروز باش
دوش گذشته است.
کوله بارت را دوباره ببند
دیر زمانی است سفر را از یاد برده ای
ره در انتظار قدم های توست
گام هایت از پی پیمودن توست
بیدار شو
وقت رفتن است.
سلام گلم
ممنون که هواست به همه چی هست
موفق ترین باشی
:)))))))))))))))
یادت نره ها:)
شاد باش
سلام
شعر بسیار زیبایی بود
موفق باشید......شوریده
سلام علی جان
خوبی گلم؟
خوشی؟
نمی دونم امروز برات نظر نوشتم یا نه
ولی هر بار که میام تو وبت باید سلام کنم :))))
خوب خوش باشی همسایه جونم:))))
بیدار شو
وقت رفتن است
فکر امروز باش
دوش گذشته است.
.
.
اگه فقط همین چند تا جمله را قبول داشتیم
به یقین که موفق می شدیم !
...
شاد باشی همیشه
سلام دوست عزیز امید وارم من رو یادت مونده باشه
می دونم خیلی دیر دارم جواب میدم ولی نمی توانستم که سر بزنم...
آدرس وبلاگ جدیدمو نوشتم خوشحال میشم سر بزنی...
سلام علی جان
خوبی گلم؟
ببینم شیطون
این چه اومدن رفتنیه؟؟؟؟
:)))))))
مواظب خودت باش
سلام علی جون خوبی
با اجازت من لینکیدم...
بازم بم سر بزنی خوشحال میشم
منتظرتم... بای بای..
هر بار که سلام می کنم امیدوارم که جواب داشته باشم
جوابم این نمی خوام باشه که حتما به من سر بزنی اما اگه نظریرو که با جون و دل می نویسم تایید کنی خوشحال می شم
که این کارو هم انجام نمی دی
همیشه خندان باشی
سلام رفیق
ببخشید دیر کردم
در مورد کسانی که گفته بودی
و چیزی که پرسیده بودی
من اطلاعات کمی درباره فلسفه کانت دارم.......
بنابراین نمیتونم رباره اعتقاداتم دراین باره بحث کنم
شعر اینبارت
تلخ بود
ولی اخرش امیدوار کننده بود
علی جان......بله من تمام چیزهائی که برات نوشتم از شعرهات بیرون اوردم
سلام
شعرهای قشنگین فقط امیدوارم شاعرش خودتون باشید
سلام وب زیبا و جالبی دارین خوشحال میشم به من هم سری بزنید ...یا حق
سلام خوبی شما؟
من آپ هستم
خوشحال میشم سر بزنی
بای بای....