اگر تو بودی ( ۱ )

اگه تو بودی......

 

آکنده از آرزویی محال

 

لبریز از حس سوزنده خواستن

 

سرشار از دلشوره

 

منتظر دیدار روی تو

 

انتظار

 

انتظار

 

انتظار

 

لب بسته

 

چشم ها خسته

 

دل پرپر زنان

 

قدم ها نه به این نه به آن.

 

 

انتظار

 

انتظار

 

انتظار

 

فرو غلتیده در هراس

 

پر از وسوسه

 

نیاز

 

دیوانگی

 

فکر در گور

 

دیوانگی

 

در فاصله ای که به دوری ستاره ای دیگر است

 

انگار

 

آرزویی محال در باور است

 

محال

 

محال

 

محال.

 

لعنت بر لغات من

 

لعنت بر زبان من

 

لعنت بر فاصله

 

لعنت بر خاطره!

 

 

باختم

 

آری

 

امروز من باختم

 

سوختم

 

به درونم

 

حس ابتذالم

 

بستر سیاه باطنم

 

 

ماهی افتاده در بستر سنگ

 

میلی معلق در فضای منگ

 

لول زنان

 

فریاد کنان بر پوچی محض

 

بی قرار

 

بغضی در گلو

 

فریادی در کلام

 

اشکی در لحظه سلام

 

در آرزوی فرجام!

 

 

 

تباهی خاکستر

 

شعله بر دل سیاهی روشن تر

 

دوده و غبار و مرگ

 

مانده و کناه و شرنگ

 

فاصله خیال رنج

 

خاطرهْ نگاه و درنگ

 

لعنت بر فاصله

 

لعنت بر خاطره!

 

 

اگر تو بودی

 

گل بود و شادی و شور

 

زیبایی خدا نور

 

لطف و نگاه و ذوق

 

حسن و قرار و شوق

 

زمان مال ما بود

 

زمین بر پای ما بود

 

سعادت قرین قدم هایمان

 

حضرت دوست میان نگاه هایمان

 

کاش تو بودی

 

کاش تو بودی

 

کاش تو بودی

 

لعنت بر فاصله

 

لعنت بر خاطره!

 

 

قلم در دستم

 

کلمات بر کاغذم

 

و تو

در باورم

 

« تو در باورم»

 

هستی

 

به خدا هستی

 

همیشه با منی

 

اویی که نیست منم

 

من باختم

 

سوختم

 

لب دوختم

 

اویی که نیست

 

منم

 

من.

 

اویی که می درخشد

 

ستاره ای است که

 

گرچه دور است

 

ولی

 

در باور من هنوز

 

روشن تر از همیشه

 

می درخشد

 

اویی که نیست

 

جرمی مانده است

 

که بازتابش خورشیدش را از یاد برده است

 

ماه ستاره نیست

 

ماه به نور خورشید زنده است

 

و اگر نیست

 

پشت حصارش پنهانی

 

به تماشای روشنایی خورشیدش نشسته است 

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:16 http://www.baranitarin.blogsky.com

پشت حصارش پنهانی

به تماشای روشنایی خورشیدش نشسته است
این قسمتش خیلی قشنگه

امیدوارم توی این ماه سهم همه ما سلامتی و خوشبختی باشه

خوبه که توی شعرات عشق هم وجود داره
عشق قشنگه تا وقتی که به جنون تبدیل نشده باشه
و عشق بدون حد و مرز قطعا فقط برای خداست چون فقط خدا بلده خدایی کنه نه معشوق زمینی

امیدوارم همیشه عاشق باشی
از نوع آسمونی

فاطمه بابازاده پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 http://ayehayezamini.blogfa.com/

به نظرم شعرت شروع خوبی داشت بر خلاف پایانش

... پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:24

(az mast ke bar mast.))tanha chizi ke ba khondaneshon be zehnam miad hamine.Shayad bayad injor goft.(az ghorore mast ke bar mast))gahi oghat ghadre chizha ya adamae ke nazdikemonan nemidonim va zamani ke be andazeye setareha azamon fasele migiran mifahmimeshon.shayadam on setare dg omresh tamam shode basheo asari azash nabashe.

چی بگم؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد