او می آید

او می آید

 

او با باد می آید

 

هر نسیم با اوهمراه می شود

 

 می آید و می درخشد

 

ما را به لرزه می اندازد و روشن می کند.

 

 

دست نوازش او

 

در میان زلفان زائران می دود

 

تشویش گیسوان پیر دختر

 

و وسوسه داغ چشمانش

 

از پی حضور او

 

آرام می گیرد.

 

هر نسیم با او همراه می شود

 

او

 

عطر گلهای شب بو ارمغان می آورد 

 

                                                    بنفشه را

 

آواز دل انگیز جویبار را همراه دارد

 

                                                     برای بلبل

 

و آرامش حضور از پی او می خرامد؛

 

                                                          پروانه.

 

 

صورتم را انگار کسی نوازش می کند

 

لبانم را انگار کسی بوسه می زند

 

او می آید

 

گسترده می شوم به پهنای چشم هایم

 

آزاد می شوم به گستره دیده هایم

 

از آن من می شود

 

هر چه می بینم

 

واز آن هر چه می بینم

 

 می شوم

 

او جریان دارد در فضای سیال محیط

 

او می سوید هر چه آفریده است در این محیط

 

چشم هایم را باز می گذارم

 

نگاهم را خوب می دوانم

 

نسیم شرق  باد غرب

 

او جریان دارد.....

 

او از پی ما زندگی می کند

 

و مشرق و مغرب اوراست

 

او جریان می یابد در فضای سیال درونمان

 

 

او می آید

 

ما به او می رسیم

 

مهم نیست چقدر دیر

 

مهم اینست که ما به او می رسیم

 

او می آید

 

او جریان می یابد در فضای سیال درونمان

 

هیچ فرقی نیست

 

هیچ فرقی نیست

 

میان من و این مور

 

او هر که را بخواهد

 

با خود می برد

 

هیچ فرقی نیست وقتی که

 

من اینجایم و مور اینجا

 

او هر که را بخواهد نصیب می کند

 

و من بی نصیبم

 

و مور  شاید!!!!

 

هیچ فرقی نیست

 

من مثل تو هستم

 

ما مثل هم هستیم

 

عابرینی در این مقصد

 

گمگشته مقصود روبرو!!!

 

او می آید

 

در شبی چنین

 

با نوری چنان

 

در این روزگار سیاه

 

تابش روشنایی بس نزدیک است

 

آمدنش بس نزدیک است

 

نسیم بعدی او را با خود می آورد

 

او بس قریب است

 

همانگونه که خود مژده داده

 

قریب

 

و غریب

 

او می آید

 

او بارها آمده است

 

او با نسیم می آید

 

نظرات 7 + ارسال نظر
شیرین پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:20 http://www.arooseatash.blogfa.com

سلام
موفق باسی
مثل همیشه زیبا
خداحافظ

آئورا شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:10 http://samfunitarik.blogfa.com

سلاااام.
شعرت خیلی قشنگ بود واقعا..
راستش علی آقا گفتم..بستگی داره که کی بخواد از زندگی من چی بفهمه!!!
وگرنه من اونچیزی که باید و گفتم..

آزاده دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 http://dibache.blogsky.com

مرسی از شعر قشنگت . خودت گفتی؟

آئورا دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 23:44 http://samfunitarik.blogfa.com

سلااام علی آقا ..خوبی؟
میبینم که زدی تو کاره تلیغات؟؟؟!

بارون سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:57

آخرشم نگفتین این شعرها رو از کجا میارین. یادتون باشه...

غواص کاشف! سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:18 http://sakooye-shirjeh.blogsky.com

سلام علی آقای گل
من خوبم ممنون و شکر
راستش خوبیم هم دقیقا به خاطر همینه که :

همانگونه که خود مژده داده



قریب



و غریب



او می آید



او بارها آمده است



او با نسیم می آید

خیلی به این موضوع معتقدم!
ممنون که با مهربونی همیشگی بهم سر میزنی!
راستش فعلا حس نوشتن در من غریبه!! حسهای متضادی با هم در جدالند...
میام..
تو که خوبی حتمی؟ اوضاع؟ بر وفق مراد؟

ملیکا شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 22:02 http://www.moeud.blogfa.com

سلام شعر بسیار زیبایی است امیدوارم همیشه سربلند و موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد