آب

 

به نواخت دریا گوش بسپار

 

خواندن آب بر خاک

 

همین که ما هستیم

 

آب و خاک!

 

گوش بسپار

 

از ورای آن هزاران نغمه عاشقانه به گوش می رسد

 

گوش بسپار.

 

 

موسیقی دریا

 

چیزی که نیازمند آموختنش هستیم

 

می آید

 

می آورد

 

پر از حباب می شود

 

 باز گردانده می شود

 

و باز دوباره می آید

 

باز نمی ایستد

 

باز نمی ایستد!!!

 

 

هیاهوی کودکانه ای در درونم موج می زند

 

پر از حس کودکی می شوم

 

که با بدن عریان در میان شالیزار می دود

 

انگار خبر مهمی از دریا آورده است

 

بابا برگشت؟!

 

من هم خبری دارم

 

روحم را عریان می کنم

 

و می گویم:

 

دوستت دارم

 

به پای تو نشسته ام

 

چون ساحل که سال هاست

 

موج ها را تحمل می کند

 

گاه سر از کف و آب به در می آرد

 

و گاه غرق می شود

 

در غم تو مانده ام

 

به پای تو نشسته ام

 

و نمی دانم

 

 از کی؟

 

و چرا؟

 

 

این سرنوشت ساحل است

 

که دریا بر بستر او بسراید

 

و خود چون کویر بی ثمر جلوه گر شود!

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 23:05 http://maryami.blogsky.com

سلام
من ترجیح میدم از این شعر لذت ببرم!
الحق که تصویرسازی فوق العاده ایست

پر از حباب می شود

باز گردانده می شود

و باز دوباره می آید

باز نمی ایستد

باز نمی ایستد!!!


درس استواریست این!!
و انگار سوال مبهمی در نگاه کودکانه هست... هست؟ و یا من ابهامی شیرین می بینم؟ ابهامی که در تار و پود شعرهایی که دوست میدارم نهفته است

راستی عجب اتفاقاتی!! خاموشی و ....انگار با من سر ناسازگاری داشته اند!

منتظر ادامه اش هستم
شاید بابا برگشته باشد! بهرحال هزاران نغمه عاشقانه به گوش می رسد
گوش بسپار!!


مریم جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 18:37 http://maryami.blogsky.com

سلام
متشکرم
...
همین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد