چشم

در هیچ هنگامه ای

 

شادی به تمامی نیست

 

همیشه هست؛

 

بین تن هامان

 

فاصله ای

 

 

بین دست هامان

 

مانعی

 

 

و در میا نمان

 

دلتنگی.

 

 

 

همیشه هست ؛

 

امید

 

 

در ژرفای چشمانت

 

لبخند

 

 

همراه لبخندت

 

لطف

 

 

و در وجود من

 

بی تابی

 

کاش تو در کنارم بودی.

 

 

 

بر زبان هامان مهر زده ایم

 

اما با نگاه مان چه کنیم؟

 

بر دل هامان سد بسته ایم

 

ولی چشم هامان

 

ورای سدها به بازی نشسته اند.

 

 

شکوه خاموشی

 

بازیچه ای است میان چشم های من و تو

 

چشم راز را

 

با هر لبخند

 

در هر برخورد نگاه

 

بی محابا

 

فریاد می کشد.

 

 

خاموشی فضیلتی است

 

که به فراموشی سپرده می شود

 

وقتی می خندیم

 

فریاد چشم ها

 

سکوت لب ها را

 

بی صدا

 

چون قلعه ای گلی

 

در ساحلی شنی

 

با موجی کفی

 

محو می کند.

 

 

خاموشی انکاری است

 

که به فراموشی سپرده می شود

 

وقتی می خندیم

 

چشم

 

راز را

 

با هر لبخند

 

در هر برخورد نگاه

 

بی محابا

 

فریاد می کشد.

نظرات 7 + ارسال نظر
بارون چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:57

یه دنیا ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون...

مریم چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 18:27 http://maryami.blogsky.com

سلام
شعری داشتم روزها و ماه ها پیش با این مطلع:

منحنی لبخند تو
طرح هشتمین رنگ را
بر شیار آب
حک می کند


زیبا بود آقای علی!
می شکند سد ها و پلهایی که ساخته ایم در هر لحظه
با لبخند...

راستی مناسبت تبریک چی بود؟
روز خانوما که گذشت!

سارا خانم پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 14:27

سلام رفیق
فکر نکن بی معرفت شدم یا به یادت نیستم
باور کن خیلی سر خودمو مشغول کردم
امروز اومدم گفتم یک کاره بیام سرکشی
.........
خوش به حال مادرت اینهمه براش مایه گذاشتی
خوش باشی رفیق

شوریده پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 17:33 http://faghat-khodam.blogsky.com

سلام علی اقا

فقط می گویم زندگی خالی نیست:))))

وبلاگ من اپ شد

منتظر حضور سبز شما هستم

موفق باشید......شوریده

رضا یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 20:33

علی جون تو هم مثل اینکه اره دیگه.!!!!!!
شعرهای عشقولانه می نویسی .
تو که تا حالا ندیدیش فقط حرف زدید پس چرا خالی می بندی که حرف نزدید و فقط خندیدید ها ؟
باید زودتر بیام ببینم اونجا چه خبره بابا ما چند هفته نبودیم یا چند سال/

حسرت پرواز سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:58

سلام.
خوبی؟
امروز بالاخره سر فرصت اومدم نت تا به وبلاگت سر بزنم
قشنگ نوشتی
عاشق شدی؟:d
عاشقانه ها همیشه قشنگن
هرجا هستی شاد باشی...

مریم سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 17:43 http://maryami.blogsky.com

سلام چطوری
؟
کجایی پیدات نیس؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد