دریا ( ۲ )

گاه پری زادی می بینم

 

از دریا به من می نگرد

 

با لبخندی دل انگیز به سوی من میل می کند

 

و من

 

می شکفم

 

موجی که انگار مرا دوست ندارد

 

به پا می خیزد

 

کف بر لب می آرد

 

مرا با خود به ساحل باز می گرداند

 

و از رویای خویش جدا می سازد

 

شن آلوده

 

 سنگین

 

نمکین

 

به زیر کشیده شده

 

با صورتی خیس

 

از اشکی به شوری دریا!

 

 

امشب متلاطم هستم

 

ساحلی نمی یابم

 

دریای درونم ناآرام است و منتظری مدی دیگر

 

کاش هرچه زودتر خورشید طلوع کند

 

کاش بیاید

 

کاش می شد در این تاریکی

 

طلوع را به خاطر داشتیم

 

کاش روزگار قبل از تولد تاریکی را به یادمان می سپردند

 

لعنت بر فراموشی!

 

لعنت بر خاموشی!

 

حفظ اسرار سرمان را داد به نعره  باد

 

تاریکی شب بود که روز را روشن ساخت

 

کاش پایان خود نبودند  اسرار

 

کاش از پرده برون افتد  راز

 

کاش هرچه زودتر می آمد  او

 

کاش دلم را آرام کند  یار

.

.

.

نظرات 6 + ارسال نظر
همسایه :) جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:44

سلاممممممممممم
سلاممممممم
سلاممم


خوبی گلم؟
خوبی همسایه جونم؟



میبینم دنبال پری ها می گردی؟؟؟ ;)
ایشالا زودی پیداشون بشه:)



دیدی آپ کردم؟
دیدی خندیدم؟
دیدی این روزا چقدر قشنگن؟؟؟
دیدی پاییز امشال هم هزارتا رنگ ناز داره؟؟؟؟


:))

خنده روی لبات قشنگترین گل دنیا میشه


شاد باشی عزیز

جواد شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 http://dolaat.blogsky.com

سسسسسسسسلام علی جون سلام

مرسی از سلام قشنگت

زیباست زیباست زیباست

همه چیز ه دنیا زیباست...چشمها را باید شست....زیبایی هارو باید دید

کاش بیاید او...کاش

علیک سلام



همسایه :) شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 18:15

سلام علی جان
خوبی گلم؟

چه کتابی خوندی؟؟؟
خوب منم یه کتب جدید دارم میخونم :)




خاطرات یک مدیر



قشنگه
دوست دارم وقتی منم یه مدیر شدم
همین جور خاطراتمو بنویسم
البته الان هم که مدیر نیستم
می نویسم :)




شاد باشی عزیز
:))

***بهار-فرشته معصوم*** یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 13:33 http://www.sinlessangel.blogsky.com

سلام دوست همیشگی...
تو بگو لعنت بر خاموشی ولی من میشگ درود بر خاموشگـــــــــــــی ابدی...
چند صباحی بود که حال مساعدی نداشتم.
الانم با حرفای دلم به روزم.
امیدوارم مثل همیشه تنهام نذاری.
با آرزوی بهترینـــــــــها:بهـــــــــار

جواد دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 http://dolaat.blogsky.com

سلام علی جان

خوشی همراه همیشگی تون...دوستان به جایه ما

کاش ما هم یه کم شانس داشتیم...حتی واسه یه دقیقه(۹۶)

دیروز اینجا بارون اومد...جات خالی زیر بارون...

یاد سهراب. س افتادم...جیه هر سه تون خالی بود

رضا و محمدو ببوس

بازم سلام

همسایه :) دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 19:58

سلامممم
خوبی؟
چرا نیستی؟
نکنه با پری رفتی؟؟؟؟
دیگه ما رو تحویل نمی گیری؟؟؟؟
دیگه پری پیدا کردی ما همسایه ی ما نمیشی؟؟؟

:(
:((


من همسایمو می خوامممممممممممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد